شبکه چهار - 10 دی 1400

مسلمان مسیحی (۲) (قرآن و "ادب گفتگو" با دگراندیشان)

بمناسبت میلاد حضرت عیسی بن مریم ع _ ۱۴۰۰

بسم‌الله الرحمن الرحیم

این جشن‌ها در ایران مثلاً این بحث چهارشنبه سوری، سیزده بدر، عید نوروز و از این قبیل، در بین مسیحیان جشن کریسمس، عید پاک و مسائلی از این قبیل و بعد بعضی از مراسم مسیحی اروپایی که در مسیحیت اروپایی این‌ها عمدتاً ساخته شد و ابتدا همه این‌ها یک ماهیت معنوی و عبادی داشتند از نوع پرستش، یاد خدا، یاد مرگ، عمل صالح، خدمت به محرومین و از این قبیل بود ولی همه اینها کم‌کم به تدریج یک دوره در زمان امپراطوری روم و یک دوره هم بخصوص در قرن 19 و 20 در این اروپا و غرب جدید این اعیاد مذهبی و معنوی را به جشن فساد تبدیل کردند یعنی سکولاریزه کردند حتی کریسمس را از آن بُعد معنوی و دینی که پیام زهد و تقوا و خدمت به محرومین و انفاق و صدقه و معنویت و نماز بود و توجه به خداوند بود تبدیل به جشنی شد که مست کنیم بریزیم، بپاشیم، عیاشی کنیم تجملات، و به یک تفریح تبدیل شد. این بلا بر سر اعیاد ایرانی هم برآمد. بخصوص در زمان پهلوی، این چهارشنبه سوری که از روی آتش می‌پرند که ما خودمان هم این کارها را می‌کردیم و الآن هم پیش بیاید ممکن است تفریحی این کارها را بکنیم ولی حواسمان باشد یک وقت داریم یک کاری را به عنوان تفریح و بازی دورهمی انجام می‌دهیم به همین عنوان انجام بدهیم اشکالی ندارد بگوییم ما می‌خواهیم دور هم جمع بشویم این کار را بکنیم خب اشکالی ندارد می‌گوییم می‌خندیم تفریح می‌کنیم و دیگر به یک آیین معنوی و دینی نسبت نمی‌دهیم خود تفریح کردن و دور هم جمع شدن و هدیه دادن و دید و بازدید خودش یک عمل خوب و مثبتی است می‌خواهد به اسم اعیاد ایرانی قبل از اسلام یا بعد از اسلام یا مسیحی یا یهودی یا هر چیزی انجام بشود اما یک وقتی هست که ماهیت یک عمل عبادی را تغییر می‌دهیم. شما ملاحظه کنید چیزهایی که از اروپای جدید آوردند از اروپا آوردند که بُعد و ریشه‌های معنوی آن را از بین بردند مثلاً جشن ولنتاین یا مراسم آیین مردگان، خب همه این‌ها یک معنای دیگری و همه یک شأن صدور و یک شأن وقوع دیگری در جهان مسیحی و قرن‌های گذشته داشته است اما الآن همه کلاً معنی آن را عوض کرده‌اند. کریسمس که آیا اصل تاریخ حضرت عیسی(ع) کی بوده و چطوری بوده است می‌دانید که اختلافات زیادی است اما به دلایلی در این تاریخ توافق شد. اما هرچه که بود یک عیدی بود برای آیین ذکر بود یاد خدا، یاد مسیح، یاد معنویت و حضرت عیسی(ع) که پیامبر زهد و ساده‌زیستی و تقواست بیایید در آیین سرمایه‌داری تبدیل کنید به جشن عرق‌خوری و مست کردن و زنا و شراب و ولخرجی و اخلاق سرمایه‌داری، به اسم جشن سال نو، به اسم کریسمس، ولخرجی، اسراف، و از این قبیل؛ درست در نقطه مقابل آیین مسیح و پیام‌های کتاب مقدس. این بلا را بر سرش آوردند. ولنتاین سه چهارتا روایت داشت یکی‌اش این بود که امپراطوری روم در جنگ با ارتش ایران شکست خورده بود سرباز کم داشت، سربازگیری کرد بعد گفت یکی از موانع سربازگیری که ارتش‌شان را قوی کنند و دوباره به جنگ ایران بیایند این است که مدتی نگذارند که سربازان این‌ها ازدواج کنند خانواده تشکیل بدهد که دلبستگی به زن و بچه پیدا نکنند و بیایند در جبهه بجنگند.

نقل شده که این ولنتاین یک کشیشی بود که یواشکی دختر و پسرها را بهم می‌رساند و محرمانه برای این‌ها خطبه عقد جاری می‌کرد و این‌ها را زن و شوهر می‌کرده است و بعد امپراطوری روم فهمیده و زده او را کشته است. چون سه چهارتا ولنتاین بوده و 7-8 تا نقل در مورد آن هست و هیچ کدام هم سند قطعی تاریخی ندارد همه این‌ها را برمی‌دارند در قرن 20 می‌سازند برای این که از توی آن یک جشنی تفریحی حتی یک فسادی بیرون بیاورند! که اگر هم بوده، چندتا ولنتاین بوده که کشیش هم بودند کشته هم شدند چندتا قرائت است. و در بعضی از روایات آن هم است که یک ولنتاینی هم بوده که این فاحشه‌خانه داشته و دلال سکس بوده است مروج بی‌ناموسی بوده است! این هم یک قرائت از ولنتاین است. آن قرائتی که من عرض کردم، به دلایلی... درست نقطه مقابل کارکرد ولنتاین الآن است مخصوصاً این که در کشورهای مسلمان ادای آن را درمی‌آورند. آن ولنتاین اگر بوده برای این بوده که ازدواج را و ارتباط مشروع پاک را بین زن و شوهر ترویج کنند که می‌شود یک حرکت دینی اسلامی و آن وقت هم اگر برای این کشته شده، واقعاً شهید هم هست. این ولنتاین را برمی‌دارند برای این که رواج بی‌ناموسی و روابط نامشروع خارج از ازدواج و پیمان متقابل و بدون هیچ نوع تفاهم و تعامل حقوقی و اخلاقی که این ازدواج می‌شود به جای دختر و پسر، حتی ولنتاین را تبدیل کردند به این که زن شوهردار با یک مرد دیگر. مردی که زن دارد با یک زن دیگری ارتباط برقرار کند. یعنی جهت آن که مبارزه با فحشا است آن را در خدمت فحشا قرار می‌دهند. یا آن مراسم هالووین، اصل هیچ کدام آن‌ها مربوط به قرون اولیه مسیحی هم نبوده، این‌ها را قرن‌ها بعد درست کردند اما اصل آن یاد مردگان و اموات بود و یاد مرگ؛ که انسان‌ها تقوایشان بیشتر بشود، یاد آخرت بیفتند و از این قبیل. اما الآن هالووین را تبدیل به یک جشن مسخره کردند که ایجاد ترس، تفریح از طریق ترساندن یکدیگر که باز هم تبدیل به یک بازی و تفریح کردند! این‌ها یعنی سکولاریزه کردن مراسم مذهبی. همین بلا را سر کریسمس آوردند. در ایران زمان پهلوی همین بلا را سر آیین زرتشتی آوردند. اصلاً آتش که در آیین زرتشت مقدس است نماد خداست و در برابر آن عبادت می‌کردند این‌ها آتش را مقدس می‌دانستند آتش را وسیله بازی نمی‌دانستند. من یک وقتی در آتشکده‌ها با بعضی از بزرگان زرتشتی صحبت کردند در کتاب‌هایشان این آیین و مراسم هست که اصلاً چیزی به نام چهارشنبه سوری در آیین زرتشتی و ایران قبل از اسلام وجود نداشته است. اولاً تقویم ایران قبل از اسلام اصلاً هفته نبوده که چهارشنبه داشته باشد. این تقویم هفته شنبه و یکشنبه تا جمعه، این تاریخ عبری و عربی بوده که بعد از اسلام وارد ایران شده است. قبل از اسلام ایران در دوران قبل از اسلام و زرتشتی چیزی به نام هفته نبوده که چهارشنبه یا جمعه داشته باشد ماه بوده و هر روز ماه یک اسم داشته، یک روز ماه فروردین بوده، یک روز ماه اردیبهشت بوده، اسم‌های مختلف تا سی روز. نه چهارشنبه‌ای در آیین زرتشت قبل از اسلام بوده، نه سور و جشن بوده که بیایند از روی آتش بپرند و بازی کنند. اصلاً پریدن از روی آتش توهین به این آتش حساب می‌شده است. چیزی به عنوان پریدن آتش در ایران زرتشتی و ایران قبل از اسلام نبوده است. آن این بود که در روزهای آخر سال آتش مقدس را بر فراز بام‌های خانه‌هایشان روشن می‌کردند که روزهای آخر سال، اموات، ارواح مردگان به زمین می‌آیند و این آتش مقدس را ببینند و سراغ بازماندگان‌شان بیایند بهم سر بزنند و این‌ها برایشان طلب رحمت کنند و از احوال هم باخبر بشوند. همین چیزی که هم هنوز هم داریم همین الآن در ایران رسم است روز آخر سال قبرستان سر قبر اموات‌مان برویم که این ترکیبی از مفاهیم اسلامی و ایرانی است سر قبر رفتن و طلب رحمت و مغفرت کردن که همه ادیان قبول دارند، اسلام هم قبول دارند اما این که روزهای آخر سال باشد یا نباشد هر روزی می‌تواند باشد. یا جشن نوروز یک آیین معنوی در ایران قبل از اسلام بوده است و تماماً با خداوند، خدایان، فرشتگان، انشاسپ‌بندان و امور قدسی و معنوی بود. بخصوص زمان پهلوی آن را تبدیل به جشن شرابخوری و تفریح و مسخره بازی و لهو و لعب تبدیل کردند. سیزده بدر که به این شکل نبود. حتی سیزده بدر یک مبنای ضد ایرانی داشته است که ده‌ها هزار ایرانی زمان خشایار با توطئه یهود کشته و قتل عام شدند که حالا من نمی‌خواهم وارد جزئیات آن بشوم که در کتاب مقدس، عهد عتیق هم هست و به آن اشاره می‌شود. اخشورش- بلاهایی که سر اعیاد دینی، چه مسیحی چه زرتشتی، در شرق و در غرب آوردند، سر اعیاد بودیزم و هندوئیزم هم آوردند که آن‌ها هم کاملاً معنوی و مذهبی بود در فیلم‌های جدید بالیوودی در هند،‌ همین بلا را سر آن‌ها هم درآوردند. یعنی هالووین را که یاد مرگ و قیامت و آمادگی برای مرگ و توجه به آخرت و طلب مغفرت برای مردگان بود تبدیل به مسخره‌بازی و ترساندن هالوودی، تفریح و بازی. بقیه‌اش هم همین‌طور. چهارشنبه سوری از روی آتش پریدن، سرخی تو از من و زردی من از تو، و... ما هم این کارها را کردیم الآن هم اگر دورهمی باشد احتمالاً میدهم باز هم از این کارها بکنم! ولی معنی آن را باید بفهمیم. این، آن نیست. این ربطی به مقدسات قبل از اسلام و زرتشت اصلاً نداشته است آن آتش مقدس بوده، دور آن می‌نشستند و عبادت می‌کردند و به آن به عنوان نماد خدایان و آسمان‌ها نیایش می‌کردند نه این که از روی آن بپرند.

یک نکته هم راجع به کریسمس این است که شأن نزول آن بحث تولد حضرت عیسی(ع) است. راجع به این که روز تولد حضرت عیسی(ع) چه روزی بود بین مسیحیان، مذاهب و فرقه‌های مختلف اختلاف است و بر یک روز واحدی اتفاق نظر نیست همان‌طور که در مورد میلاد پیامبر اکرم(ص) بین مسلمین اختلاف است که بین 12 ربیع و 17 ربیع هفته وحدت را می‌گویند. در مسیحیت هم اختلاف است یعنی کلیسای کاتولیک روم یک نظر دارد، اکثریت دارد، اقلیت دارد، پروتستان‌ها یک نظر دارند که آیا روز 25 دسامبر است، آیا شب 24 دسامبر است، کلیسای آرتدوکس از یک روز دیگر بحث می‌کند. بعضی از آرتدوکس‌های مسیحی در شرق اروپا، روسیه و اکراین و همین‌طور در خود فلسطین که محل تولد حضرت عیسی(ع) است، می‌دانید که حضرت عیسی(ع) فلسطینی است و شرقی است. عیسی، زبان عبری، نژاد شرقی و سرزمین فلسطینی است. این مسیحی که در فیلم‌ها اروپایی و چشم سبز درست می‌کنند این مسیح هالیوود است نه مسیح فلسطین! بعضی جاها چون تقویم و گاه‌شمارشان فرق می‌کند و تقویم یولیانی است که آن‌ها کریسمس را دسامبر برگزار نمی‌کنند و آن را 7 ژانویه می‌دانند. باز کلیسای ارمنی، حواری ارمنی، روز میلاد حضرت مسیح(ع) و غسل تعمید را هر دو را یک جا در 6 ژانویه برگزار می‌کنند. کریسمس جشن ظهور، بشارت، غسل تعمید و... در اصل تقویم و تاریخ آن یک اختلاف نظرهای جدی وجود دارد که در دسامبر است، در ژانویه است، کدام روز است و چه اتفاقی افتاده است. بعضی‌ها 10- 12 روزی را بین کریسمس و سالروز میلاد تا جشن 6 ژانویه،‌ جش خاج‌شویان برگزار می‌کنند و این که این کریسمس چرا بالاخره بعد از این اختلافات اعلام شد نه این روز کریسمس در کتاب مقدس و در اسناد درجه اول مسیحی وجود دارد و ذکر شده است و نه روز آخر این جشن که خاج‌شویان هست ربطی به مسیحیت صدر مسیحیت دارد. بلکه این مربوط به چند قرن بعد است و مراسمی بود که امپراطوری روم چند قرن بعد از حضرت مسیح(ع) این‌ها تعیین می‌کردند و قرار دادند و برنامه‌ریزی کردند. در بعضی از بخش‌های جهان مسیحی روز عید پاک را روز مصلوب شدن حضرت عیسی(ع) و رستاخیر شدن حضرت عیسی(ع) را طبق عقاید مسیحی بیشتر به آن توجه می‌شود. در این غرب در آمریکا و کانادا بیشتر روی همین کریسمس به عنوان مهمترین اتفاق سال مسیحی و نقطه عطف سال تمرکز می‌کنند.

این نکته‌ای را که بنده اشاره کردم که حقیقت کریسمس حالا جدا از این که به لحاظ تاریخی و تقویمی از چه زمانی این روز اعلام شد که باز مربوط به صدر مسیحیت نیست و قرن‌ها بعد این‌ها اعلام شد ماهیت آن هم به شدت تغییر کرد یعنی یک عید معنوی مذهبی برای ذکر خدا و آخرت و معنویت و تقوا در این صد سال اخیر، مخصوصاً از اوایل قرن 20 و بطور ویژه از آمریکا هم شروع شد، و به جشن غیر مذهبی سکولار تبدیل شد و یک تفریحی که دور هم جمع بشویم هدیه بدهیم مسخره بازی دربیاوریم،‌ شراب بخورند، زنا بکنند و فرهنگ سرمایه‌داری، اسراف، ریخت و پاش کنند و البته در کنار آن هم بعضی از کلیساها و بنیادهای خیریه مسیحی متدینین مسیحی خدمت به فقرا و محرومین آن را بخش حفظ کردند و این بخش را این‌طوری. و یک مقولاتی اضافه شده که همه فکر می‌کنند این‌ها جزو محکمات و مسلّمات آیین مسیحی و جشن کریسمس بوده است این‌ها هیچ کدام مربوط به دوران قرن‌های اول مسیحی نیست یعنی همین درخت کاج که به عنوان سمبل کریسمس مطرح می‌شود هیچ ریشه‌ای در تاریخ مسیحیت ندارد. این بابا نوئل که باز هالیوود یک بابانوئل جدیدی را ساخت که اصل بابانوئل هیچ سابقه و ریشه تاریخی در تاریخ مسیحیت یا کتاب مقدس ندارد. این‌ها مسائل و اتفاقاتی است که قرن‌ها بعد افتاد، بعد هم در این صد سال اخیر ماهیت همان هم خیلی تغییر داده شد و خدمت شما عرض می‌کنم که این کاج و بابانوئل از کی آمد و چرا آمد و چگونه آمد؟ امروز خود این‌ها یک نوع مسئله اصلی و بازی شده است، هدیه بازی برای جشن! و عمدتاً هم در جهان آنگلوساکسون از چه وقتی ساخته شد. یک اتفاق در دوران امپراطوری‌های روم بعد از این که چند قرن با مسیحی‌ها مبارزه کردند و این‌ها را کشتند و مسیحیان را شکنجه می‌دادند که قرآن کریم به دو سه مورد از این‌ها اشاره می‌فرماید. اصحاب اخدود و اصحاب کهف و دو سه مورد را قرآن کریم اشاره می‌کند که چگونه شهدای مسیحی، قهرمانان و مؤمنین مسیحی که دین خدا بود تا قبل از پیامبر اکرم(ص) مسلمانان حقیقی آن‌ها بودند و به دست امپراطور روم و به دست اطرافیان و ظلمة بنی‌اسرائیل قبل از آن و خاخان‌های یهود چگونه شکنجه می‌شدند، سوزانده می‌شدند، شهید می‌شدند و از این قبیل، بعد که امپراطوری روم خودش اعلام مسیحیت کرد و دید مبارزه با مسیحیت مقرون بصرفه نیست باید الآن از مسیحیت به عنوان ابزار قدرت استفاده کند و امپراطور اعلام کرد که ما مسیحی شدیم و... بعد از این مسیحیت توسط امپراطوری روم و فرهنگ یونانی بخصوص به شدت مورد بدعت و دخل و تصرف قرار گرفت. آیین‌های رومی و یونانی قبل از مسیحیت و آیین‌های مشرکانه و همین‌طور بعضی از آیین‌های مسیحی به اسم مسیحیت وارد شد و دوباره مطرح شد با برچسب مسیحی. آن بخش از آیین مسیحیت که امروز در اختیار ماست، یک بخش‌هایی ریشه‌های یهودی و یک بخشی ریشه‌های رومی، و یونانی قبل از مسیح یعنی مشرکانه دارد یک بخشی حتی از ایران آیین‌های میترائیزم و خدایان ایران قبل از اسلام بوده است. از ایران و هند و فرهنگ هند و ایرانی که آن هم وارد آیین مسیحیت شده است. یک بخشی هم مربوط به همین قرن بیستم است که در دوره متأخر سکولاریزه شد و توسط فرهنگ مادی سرمایه‌داری این‌ها یک چیزهایی کم و زیاد شد و باز یک تغییر معنا و ماهیتی به آن داده شد. حتی قبل از قرن پنجم میلادی هم شما تأثیر فرهنگ یونانی رومی را خدایان روم و اساتید شرک رومی و یونانی را در بعضی از آیین‌ها و نمادهای مسیحی می‌بینیم. مثلاً در قرن سوم میلادی آثاری از معماری‌های کلیساهایی هست که حضرت مسیح(ع) به شکل یکی از خدایان روم که خورشید شکست‌ناپذیر، دقیقاً به شکل او، به این شکل، حضرت مسیح(ع) نقاشی شده است یعنی ترکیب و التقاطی بین مسیح و خدایان روم، راجع به تاریخ تولد حضرت عیسی(ع) شما می‌دانید که اساساً در منابع اصلی کتاب مقدس و آیین مسیحیت، این روزها هیچ کدام به عنوان روز مسیح و کریسمس بیان نشده است یعنی هیچ سند تاریخی از اسناد دست اول مسیحیت راجع به این کریسمسی که الآن برگزار می‌شود وجود ندارد اولین نوشته‌هایی که در مورد حضرت مسیح(ع) مدت‌ها بعد از خود ایشان ظاهراً ذکر شده است و چند روز هم در همان اولین اسناد، یک روز به عنوان روز میلاد ذکر نشده، روزهای مختلفی ذکر شده است. من روی این قضیه بیشتر دارم تمرکز می‌کنم برای این که تاریخ میلاد مسیح، تقریباً امروز در کل مناسبات جهانی حاکم است و این را به عنوان معیار قرار دادند تاریخ اقتصاد و بازرگانی و سیاست جهانی و همه رسانه‌ها، در جهان عمدتاً در بر اساس سال میلادی فعلاً مجبور شدند و با هم بحث می‌کنند. "مجبور شدند" را برای این که می‌گویم که این‌ها بعد از جنگ جهانی اول و دوم این اتفاق افتاد یعنی در همین صد سال اخیر این اتفاق افتاد. یعنی اروپایی‌ها این 4- 5تا کشور بر کل جهان مسلط شدند به آمریکا و کشورهای 5 قاره و جهان اسلام، لذا شما می‌بینید همین کشورهای عربی و به اصطلاح مسلمان همه معاملات‌شان و کارهایشان را بر اساس تاریخ میلادی انجام می‌دادند. جهان اسلام تا شرق آفریقا همه تاریخ میلادی است. تاریخ هجری که تاریخ اسلام است در هیچ کدام از این کشورها نیست. یعنی شما همین مصر و کشورهای خلیج فارس، تا مالزی، اندونزی، مراکش، هرجا که می‌روید تاریخ میلادی است. این عملاً یک آرم سلطه غرب بر جهان اسلام است. با این که غرب امروز مسیحی نیست سکولار است و مسیحیت را تحریف و مسخ کردند و نسخ کردند ولی این مارک را همه جا زدند تا جایی که ابزار قدرت این‌ها باشد این مسئله مطرح است. لذا تاریخ میلادی را حتی بر جهان اسلام حاکم کردند و در این صد سال و این باید حتماً اصلاح شود. جهان اسلام و کنفرانس اسلامی باید تصمیم بگیرند که تاریخ هجری و هجرت پیامبر اکرم(ص) را لااقل در روابط بین خودشان معیار قرار بدهند. هجری هم می‌دانید تا زمان پهلوی هجری قمری بود، بعد از آن به بعد هجری شمسی بود که باز خیلی تاریخ‌ها یک مقداری بهم ریخت ولی به هر صورت برای مسلمین باید هجری باشد. یکی از این جهت عرض می‌کنم، یکی هم از اهمیت بُعد جهانی که به کریسمس دادند که حتی در کشورهای اسلامی، خانواده‌های مسلمان بیایند که می‌خواهند تفریح کنند بعضی‌هایشان می‌روند درخت کاج می‌گیرند و بابانوئل می‌خرند در حالی که عرض می‌کنم نه بابانوئل هیچ ریشه‌ای در مسیحیت دارد نه درخت کاج، همه این‌ها قرن‌ها بعد درست شد و هر کدام هم از یک فرهنگ دیگری وارد فرهنگ مسیحیت شد. از این جهت این توضیح بد نیست داده شود که اجمالاً اولین باری که یک جشنی به عنوان تولد حضرت عیسی(ع) یا کریسمس در تاریخ مسیحیت ثبت شده است در همان امپراطوری روم در قرن 4 میلادی بوده است قبل از این که هنوز امپراطوری به طور کامل مسیحی بشود. این قدیمی‌ترین سند مربوط به قرن 4 میلادی است یعنی 300- 400 سال بعد از حضرت عیسی که آن‌جا هم راجع به روز آن اختلاف بوده است که همان موقع هم اختلاف بوده است که کدام روز، روز میلاد حضرت مسیح(ع) است و می‌دانید که جریان‌هایی در همان دوران بین جهان مسیحیت بوجود آمد مثل جریان آریانیزم که این‌ها در قرن 4 میلادی خیلی قوی بودند و این‌ها به عنوان یک جریان قوی مسیحی که آریوس یک کشیشی از اسکندریه مصر بود این جریان را تقویت کرد و بازتاب داد که این‌ها روی مسئله تثلیث که داشت کم‌کم به شکل‌های مختلفی جا می‌افتاد موضع گرفتند یعنی 1600 1700 سال قبل، در برابر جریان تثلیث ایستادند و می‌گفت که فرزند مخلوق پدر، خدای پسر، مخلوق پدر است. عیسی مخلوق خداست و عیسی اولوهیت و خدایی ندارد، عیسی مخلوق است. خیلی هم جریان قوی‌ای شد حتی در شورای نیقیه، اولین شوراهایی که می‌خواستند ده‌ها و صدها کتاب مقدس انجیل وجود داشت و ده‌ها و صدها جریان مسیحی و همه سر همه چیز اختلاف داشتند امپراطور روم بعد که مسیحی شد گفت من خودم تصمیم می‌گیرم و اعلام می‌کنیم همه این انجیل‌ها را دور بریزید، از بین این 150 یا بیشتر انجیل بود، همین 4تا را قبول کنیم که بین این 4تا هم اختلافات زیاد است. راجع به این که عیسی خداست یا انسان است، راجع به این هم تصمیم نهایی را بگیریم حتی در شورای نیقیه دوتا جریان بودند یک جریان قائل بر این بودند که پسر مخلوق پدر است و خدا نیست ولی خب این‌ها در همان شورای نیقیه اقلیت بودند و آن‌جا کم‌کم در قرن 4 و 5 میلادی است که اعلام کردند که این تفکر کفر است و باید بپذیریم که عیسی پسر، او هم خداست و سهمی از اولوهیت دارد و بعداً هم آن جریان آریوس و آریانیزم را تکفیر کردند دوتا امپراطور روم حتی گرایشی به این جریان یک دوره‌ای پیدا کرده بودند ولی در شورای قسطنطنیه باز سریع اعلام شد که این کفر و ارتداد است آن دیدگاهی که می‌گوید پسر خداوند ازلی نبوده، یعنی حضرت عیسی، همیشه نبوده بلکه خلق شده و به وجود آمده، قدیم نیست حادث است و با خدای پدر متفاوت است. خدای پدر ازلی و ابدی است و خالق است. این دیدگاه و حتی ریشه‌هایی در بعضی از این انجیل‌ها، مثلاً انجیل یوحنا، این تعبیر که پدرم بزرگتر از من است یعنی من در ردیف پدر نیستم ذکر می‌شود ولی خب یک جریان غالب که الآن آرتدوکس و کاتولیک و خیلی از پروتستان‌ها پذیرفتند که عیسی پسر خداست و در ردیف پدر است و مخلوق نیست گرچه همین الآن بخصوص در همین یکی دو قرن اخیر، دوباره جریان‌هایی که آن تفکر اقلیت را دارند الآن تقویت شدند و دوباره دارند در داخل بعضی از کلیساها می‌نویسند بخصوص بعضی از کلیسای پروتستان دارند این مطلب را می‌گویند وجود دارد.

خب راجع به کریسمس که تولد عیسی یعنی چه؟ یعنی خلق عیسی؟ یا تولد عیسی؟ نسبت خلق با تولد چه نسبتی دارد و اولوهیت عیسی؟ یا مخلوقیت عیسی؟ این هم یک بحثی است که همان‌طور که اصل کریسمس تاریخ آن اختلافی بود و قدیمی‌ترین سند آن مربوط به چهار صد سال بعد از حضرت عیسی است و همان‌جا هم در تاریخ اختلاف بود راجع به معنای کریسمس و میلاد حضرت مسیح هم اختلاف بوده و هست و کم‌کم امپراطوری روم در قرن 8 و 9 میلادی، آن‌جا برای اولین بار روم مقدس، کریسمس را به عنوان یک جشن رسمی مسیحی در آلمان و فرانسه اعلام می‌کنند ولی مراسم کریسمس همین اتفاقی که الآن افتاده آن موقع افتاد. زمان شارلمانی و کارل، دقت کنید سال 800 میلادی است، قرن 9 میلادی است، حدود 800- 900 سال بعد از میلاد حضرت عیسی(ع) است. کریسمس به عنوان یک جشن رسمی امپراطوری برای اولین بار اعلام می‌شود و توأم با میخارگی و زنا و فحشا و عرق‌خوری و رفتار ناشایست است که بعد از آن، باز سر مسئله کریسمس اختلاف می‌شود که یک عده‌ای از بزرگان مسیحیت می‌گویند که این چه جور جشنی است درست در مقابل معنویت مسیح دارید کثافت‌کاری می‌کنید. یک عده هم از جمله خود حکومت و امپراطوری روم مقدس، می‌گوید نخیر، جشن است بالاخره مردم باید به یاد مسیح شاد باشند چرا به یاد دیگران شاد باشند همان کارهایی که می‌کنید همان گناه‌هایی که وقت‌های دیگر می‌کنید حالا بیایید به اسم مسیح بکنید! همین‌طور که الآن در کریسمس می‌شود همین کارها را به اسم چهارشنبه سوری و سیزده بدر بعضی‌ها این‌جا می‌کنند درست برخلاف معنویت زرتشتی در ایران قبل از اسلام است. این یک نکته که دقت بکنیم.

کلیساهای اصلی مسیحیت کم‌کم این نظر را که خدای پسر، خدای پدر اولوهیت است خلق نیست این را کم‌کم پذیرفتند بعد شما می‌رسید به این که قرون وسطی این را که الآن به عنوان جشن خاج‌شویان که جشن‌های کریسمس با آن خاتمه پیدا می‌کند این هم هیچ ربطی به مسیحیت صدر اسلام ندارد این کم‌کم در قرون وسطی مطرح شده، علت آن هم مراسم تاجگذاری همان شارلمانی بود که امپراطوری روم مقدس را درست کردند که از آلمان و فرانسه تحت کنترل اوست و بین پاپ و شاه فرانسه همین شارل یا شارلمانی، کارل، وحدت، و او این را به عنوان امپراطوری مقدس اعلام می‌کند و او هم این را رسماً به عنوان پاپ اعلام می‌کند. این‌ها بعد از فروپاشی امپراطوری روم غربی است. و مراسم تاجگذاری شاه انجام شده با مراسم شرابخوری و مفاسد دیگر.

خب همین‌طور این جریان موافق و مخالف که کریسمس چه زمانی بوده است؟ آیا تولد است یا خلق است و در مراسم جشن کریسمس چه کارهایی بکنیم و چه کارهایی نکنیم شراب و زنا و عیاشی و غفلت بکنیم یا نه؟ دعا و عبادت بکنیم یک چیزی مثل مثلاً عید فطر مسلمین. خب این اختلاف بود و تا الآن هم هست. شما ملاحظه کنید در قرن 17 جریان‌های پیوریتن‌های انگلیس، یک نهضت وسیعی علیه پاپ و کلیسا و علیه امپراطوری روم مقدس، یعنی آن فرهنگ ایجاد می‌کنند و اصلاً پیوریتن‌ها کریسمس را ممنوع اعلام کردند. پیوریتن‌ها جزو پدران آمریکای جدید هستند جزو جریان‌های مسیحی انشعابی انگلستان هستند که در برابر پاپ و کاتولیک روم ایستادند و بعد همین‌ها جزو نخستین مهاجران و اشغالگران اروپایی هستند که به قاره آمریکا آمدند و خیلی هم آدم‌های به اصطلاح مذهبی بودند آن‌ها در قرن 17 میلادی اعلام می‌کنند این کریسمس اصلاً یک جشن مسیحی نیست یک بدعتی است که روم گذاشته و بهانه‌ای برای شرابخواری و زنا شده است و اعلام کردند ما جشن کریسمس نداریم. در همان قرن 17 میلادی روزهای دیگری را به عنوان کریسمس اعلام می‌کردند ولی همین تبدیل به یک روز منفی و سیاه شده بود. کریسمس روز گناه شده بود و نسبت به آن موضع منفی می‌گرفتند. و از قرن 17 تا قرن 19 باز یک دو قرنی این آیین کریسمس در خود جهان مسیحی تقریباً به حاشیه رفت و یک جشن مذهبی قوی دیگر نبود دوباره در قرن 19 میلادی بود که کلیسای انگلیس، آن جریانی که به عنوان جنبش آکسفورد از آن یاد می‌کنند این‌ها دوباره جشن‌های کریسمس را مطرح کردند، بازخوانی کردند که آن را احیاء کنیم که یک جشن مذهبی شد که خانواده‌ها و فامیل‌ها دور هم جمع شوند صله رحم کنند، به هم هدیه بدهند و ادای احترام به حضرت عیسی(ع) بکنند و ما کریسمس بدون گناه و فساد را می‌توانیم برگزار کنیم. پس ببینید شروع آن از قرن 8 و 9 میلادی است، 800 900 سال بعد از حضرت عیسی است و ربطی به مسیحیت ندارد. با گناه و زنا به دست امپراطوری روم تلفیق شد و در قرن 17 تا 19 کریسمس دوباره بر بسیاری از بخش‌های جهان مسیحی ممنوع شد چون برخلاف آیین مسیحیت تبدیل به بهانه‌ای برای انجام گناه و فساد شده بود. در قرن 19 دوباره احیاء شد اما در قرن 20 دوباره همان بلایی که امپراطوری روم سر کریسمس آورد دوباره آوردند و این دفعه از آمریکا و جهان آنگلوساکسون، انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها شروع شد و هالیوود دوباره کریسمس را به همین وضعی که الآن دارد تبدیل کردند یعنی مظهر اخلاق سرمایه‌داری، فساد، اسراف، گناه، شرابخواری، زنا، غفلت، به جای معنویت، زهد، تقوا، انفاق، ایثار که روح واقعی حضرت عیسی(ع) به فرهنگ مسیحیت است. اما این که این روز چرا در همان می‌دانید تا دو سه قرن بعد از حضرت عیسی(ع) اصلاً صحبت از این که چه روزی حضرت عیسی(ع) به دنیا آمده اتفاق نظری نبوده است. قدیمی‌ترین سندی که در تاریخ هست مربوط به قرن 3 میلادی است که مسئله میلاد مسیح مورد توجه قرار می‌گیرد اسنادی هست در مورد آن بحث می‌شود و همان‌جا هم بحث است که چه روزی را قرار بدهید مثلاً همان کِلِمنت اسکندریه مربوط به همین قرن 3 میلادی است می‌گوید که خب در دوره ما بعد از این که بیش از دو قرن از حضرت عیسی(ع) گذشته است در مورد سال میلاد سرورمان مسیح اختلاف نظر است که ایشان چه سالی به دنیا آمد ولی حالا کم‌کم کسانی ادعا کردند که حتی روز میلاد ایشان را هم دارند تعیین می‌کنند که بگویند چه روزی؟ یک عده‌ای گفتند در 28 آگوست است. یک عده می‌گویند در بیست و پنجمین روز ماه بِشِنِس 25 روز که ماه مصری بود که 20 ماه مِی می‌شود. یک عده می‌گویند در بیست و چهارم است یک عده می‌گویند در بیست و پنجم است که می‌شود 20 و 21 آوریل. آن ماه‌های مصری که به ماه‌های بعد تبدیل می‌شوند می‌شود آوریل. یک نوشته‌هایی در همان دوران است که می‌گوید 20 ماه مه، یکی می‌گوید 18 آوریل است، یکی می‌گوید 19 آوریل است، 25 مارس، 2 ژانویه، 17نوامبر و 20 نوامبر. این تاریخ‌ها و اختلافات مربوط به همان قرن 3 و 4 میلادی است. یعنی دقت بفرمایید 1700 سال پیش که برای قدیمی‌ترین سندها است این‌قدر اختلاف است. در مورد روز و سال آن.

اما این که چرا 25 دسامبر بالاخره اعلام شد؟ گفتند بقیه تاریخ‌ها هیچی، ولو سندی برای این قضیه نداریم ولی ما 25 دسامبر اعلام می‌کنیم که روز میلاد باشد. یک علت اصلی آن مربوط به تقویم رومی بود چون دقیقاً روز همین شب یلدای ماست که بلندترین شب سال و کوتاه‌ترین روز است و همین شب یلدا، همین مناسبت این‌جا در اروپا به عنوان روز میلاد مسیح(ع) پذیرفته شد و لذا بعضی‌ها می‌گویند هم درخت کاج، اصل این درخت هم این روزی که به عنوان روز کریسمس 25 دسامبر اعلام شده، تحت تأثیر تقویم‌های ایرانی- رومی بوده است که هیچ ربطی به مسیحیت نداشته و از قبل از مسیحیت و حضرت مسیح بود. درخت سرو،‌ یک درخت مقدس و محترمی بود در آیین‌های ایرانی حتی قبل از زرتشت و این درخت سرو به عنوان درخت کاج وارد فرهنگ کلیسا شد این روز کریسمس هم که معادل می‌شود 25 دسامبر با همین روز شب یلدا، این هم ریشه‌های ایرانی و رومی داشته است و ربطی به حضرت مسیح(ع) فرهنگ مسیحی نداشته است منتهی چون روز انقلاب زمستانی بوده و در تقویم رومی این روز انتخاب شد.

یک دلیل دیگر هم که برای آن شمردند این است که این روز را انتخاب کردند که 9 ماه بعد از 25 مارس باشد. یعنی 25 مارس را می‌گویند نطفه حضرت عیسی(ع) در بدن حضرت مریم(س) منعقد شده باشد و این مربوط به روز اعتدال بهاری است و دقیقاً آن طرف سال می‌گیرند. بگوییم 9 مارس،‌ یعنی اول 25 دسامبر به عنوان این روز و شب یلدا به عنوان کوتاه‌ترین روز انتخاب می‌شود که چون خورشید جدید، حضرت عیسی(ع) خورشید می‌آید و روز کوتاه را به بلندترین روزها و نورانی‌ترین روزها تبدیل می‌کند و دقیقاً به 9 ماه قبل از آن برمی‌گردیم که دقیقاً می‌شود 25 مارس،‌ که بگوییم آن روز هم روز انعقاد و نزول خدای پسر بوده است. این‌طوری! یعنی بعداً همه این تاریخ‌ها درست شد و هیچ کدام اینها سندی در اسناد مسیحیت ندارد و قدیمی‌ترین آن مربوط به قرن 3 و 4 میلادی است که باز این‌ها نیست یک چیزهای دیگر است. حتی آگوستین قدیس که می‌خواهد راجع به میلاد حضرت عیسی(ع) اظهار نظر کند او ادعایش این است سندی هم نیاورده است ولی ادعایش این است که می‌گوید عیسی مسیح نه این که واقعاً به طور طبیعی و الهی در این روز به دنیا آمده باشد، بلکه خود عیسی مسیح، خدای پسر تصمیم گرفت به دلایل سمبلیک تصمیم گرفت که ما که قرار است به دنیا و زمین برویم، آخرین روز سال به دنیا بیاییم! خودش روزش را تعیین کرد که خدا این روز در قالب بشر به زمین بیاید که همین روز شب یلد می‌شود و تقویم رومی مصادف با همین 25 دسامبر می‌شود. این هم سخنی است که جناب آگوستین گفته، ولی استدلالی برای آن نمی‌کند و یک ادعایی می‌کند و می‌گوید عیسی مسیح، خدای ما به دلایل سمبلیک تصمیم گرفت که در کوتاه‌ترین روز سال به دنیا بیاید که این به نورانی‌ترین روز تاریخ بعد تبدیل شود برای این که خود عیسی خورشید مقدس است و پیشگویی شده بود به همین مضمون و از جمله یوحنا می‌گوید نور جهان، خورشید جهان، روشنایی جهان، خدای ما عیسی است. این نمادگرایی و نمادسازی خورشیدی برای حضرت عیسی(ع) باعث شد که روی چند روز کم‌کم توافق کنند و بگویند ما که سند قطعی نداریم، از بین این تعداد روزها متمرکز روی این روزهای خاص شدند. این روزی که مطرح شد و کم‌کم جا افتاد که در همین اعتدال بهاری، 25 مارس لقاح خداوند بود و تولد عیسی مسیح بود در 28 مارس این همان روزی است که به روایت سفر آفرینش در عهد عتیق خورشید خلق شده است، این‌ها را با هم تطبیق دادند گفتند بگوییم روز خلق خورشید و تولد خورشید طبق سفر پیدایش عهد عتیق، 25 مارس بشود آن وقت لقاح و تولد خدای ما عیسی این را 9 بعد قرار بدهیم. باز اولین کسی که این را نوشته، قدیمی‌ترین نوشته که این مضمون را پیشنهاد داده، باز نویسنده آن معلوم نیست کیست! یعنی سند آن معلوم نیست ولی این نوشته هست یعنی از چند قرن پیش، کم‌کم یک چنین چیزی مطرح شده است که روز پیدایش خورشید طبق عهد عتیق. نظر مقام عالی خدای پدر بر این شد که خدا درست همان روزی که خورشید پدید می‌آید 28 مارس، روز چهارشنبه عیسی مسیح متولد شود و خدای پسر روی زمین بیاید، یعنی لقاح اتفاق بیفتد که ایشان 9 ماه بعد به دنیا بیایند. خب یک چنین پیشینه تاریخی پشت قضیه است. 300- 400 قبل قرن 17 نیوتن بحث نجوم، راجع به روز تولد حضرت عیسی(ع) می‌گوید تنها دلیلی که تولد حضرت عیسی(ع) این روز اعلام کردند که بعدها زمان ما جشن کریسمس می‌شود می‌گوید تنها دلیل آن این بود که با تحولات خورشیدی مناسب باشد، با کوتاه‌ترین روز سال که بعد کم‌کم روزها بلند می‌شوند می‌گویند تنها به همین علت، این روز دسامبر را به عنوان میلاد مسیح اعلام کردند و الا هیچ سندی ندارد و نداشته است. در واقع پیشفرض‌های کلیسایی و محاسبات تقویمی که یک روزی را به عنوان روز مقدس اعلام کنیم و به آن روز 25 مارس بگوییم حلول مسیح، 25 دسامبر را تولد مسیح بگوییم 9 ماه محاسبه کردیم و عقب رفتیم به آن روز رسیدیم آن را اعلام کنیم. این‌ها عمدتاً در قرن 19 میلادی به این شکل مطرح شده و پیشنهاد شده است. این محاسبات که این‌طوری حساب بشود تاریخ 1889 میلادی یک نویسنده فرانسوی این را پیشنهاد کرده است یعنی تا دویست و چند سال پیش این‌ها این‌طوری که الآن به قطعیت و رسمیت شناختند که فکر می‌کنند همه این‌ها دقیق و قطعی با اسناد مسیحی است اصلاً چنین چیزی نبوده است. خب الآن روز بشارت مسیح، روز مژده به بانوی ما مریم مقدس و از این قبیل، این‌ها از همین قرن 17 میلادی به بعد اعلام شده است که کریسمس امروز اعلام شد حالا ما 9 ماه را عقب‌تر برویم و آن روز را روز بشارت مسیح بگوییم. آن روز و این روز با اعتدالین اعتدال بهاری و اعتدال زمستانی تنظیم بشود و بحث حلول مسیح، تاریخ گذاشتن برای حلول مسیح و آن روز را تعیین کردن این‌ها هیچ کدام در قرن‌های قبل نبوده و مربوط به همین قرن‌های اخیر است یعنی متأخر است. مسیحیان قدیمی‌تر میلاد حضرت مسیح را در 14 نیسان جشن می‌گرفتند. که چهاردهم ماه بود، چون چهاردهم بود جشن چهاردهمی به آن می‌گفتند و همه مسائل مسیح و مصائب مسیح(ع) را در همان روز بزرگ می‌داشتند و این که خود آن روز از کجا آمد و چگونه پیدا شده اختلاف است و عمدتاً می‌گویند به تقویم محلی رومی مربوط می‌شود که بر اساس آن تعیین شده است. یک تقویمی مربوط به شمال آفریقاست چون ریشه‌های اصلی مسیحیت مربوط به شرق مدیترانه و جنوب مدیترانه است که شمال آفریقا می‌شود. منابع اصلی مسیحیت مربوط به این دو جا است و بعدها به اروپا رفت و این تغییرات و بدعت‌ها و تحولات در اروپا و آمریکا و قرن‌های بعد اتفاق افتاد این را بدانیم و روشن باشد. مثلاً تِرتولیان که در قرن 3 میلادی است در شمال آفریقا و در مصر آن مناطق زندگی می‌کرده، او می‌گوید که مصائب مسیح را در تاریخی که طبق تقویم خودشان آن موقع بزرگ می‌داشتند تقریباً مصادف با همین 25 مارس است که الآن کریسمس را جشن می‌گیرند چون آن مربوط به مصائب مسیح، مثلاً چند قرن بعد از حضرت عیسی مطرح می‌شده است. مثلاً چیزی حدود 180 سال، 200 سال بعد از حضرت عیسی(ع) قدیمی‌ترین سند تاریخی راجع به عید پاک مربوط به آن است و بحث رستاخیز مسیح(ع) است که آن‌جا روز آن را به روز یکشنبه تغییر دادند و تاریخ مصائب حضرت مسیح(ع) به جمعه منتقل شد یعنی روز را آن‌جا عوض کردند و تعیین کردند و گفتند از این به بعد این روز را به این عنوان قرار بدهیم و آن روز را به آن عنوان. یعنی آن جشن چهاردهمی که آن‌ها اعلام می‌کردند بود ولی مربوط به حلول مسیح نبود. بحث مصائب مسیح و از این قبیل بود. آن روز هم همان زمان تغییر داده شد گفتند برای این که این مناسب این کار بشود آن را به یکشنبه بیندازیم و دیگری را به جمعه بیندازیم! در واقع قراردادی بود نه این که یک سند واقعی داشته باشد! و لذا به لحاظ آکادمیک و سند تاریخی تقریباً هیچ کدام از فرضیات و نظریاتی که در مورد تاریخ تولد حضرت عیسی با همه این اختلافات گفته می‌شود هیچ سند علمی و تاریخی در مورد هیچ کدام از این‌ها وجود ندارد حتی بر اساس اسناد و منابع اولیه خود مسیحیت و یک چیزهایی از تقویم ایرانی، تقویم رومی، تقویم محلی گرفته شده و یک چیزهایی هم از یهودی‌ها گرفته شده است مثلاً یک چیزهایی سنت یهودی بود که می‌گفتند انسان‌های بزرگ و خاص روز مرگ‌شان نصفه و نیمه شکسته نیست یعنی باید آن سال تمام بشود و آن‌ها از دنیا می‌روند و خرده روز و خرده هفته و خرده ماه نباید داشته باشند لذا اگر بگوییم که حضرت عیسی در 25 مارس متولد شده پس حتماً هم در 25 مارس از دنیا رفته است! یا مثلاً عروج کرده است و حتماً باید این روز باشد، لذا ما اعلام بکنیم که 25 مارس روز تولید عیسی مسیح است. و لذا کلیسا با این استدلالی که مربوط به اساطیر یهودی بود قرن‌ها قبل تعیین کرد. چرا؟ چون هم با تقویم روم باستان جور دربیاید چون امپراطوری روم خدایانی داشت، یک خدایی رومی‌ها داشتند به نام خدای خورشید، که خدای خورشید بزرگداشت و جشن او در 25 دسامبر انجام می‌شد. کلیسا هم به 25 دسامبر انداخت و گفت روز تولد عیسی را هم 25 دسامبر می‌گذاریم تا با جشن رسمی رومی و امپراطوری هماهنگ بشود آن‌ها می‌گویند خدای خورشید ما هم می‌گوییم مسیح خدای خورشید است و این جشن به عنوان یک جشن محلی در یک محدوده‌ای تعیین می‌شود.

خب حالا اجمالاً خواستم راجع به تاریخ کریسمس و میلاد حضرت مسیح(ع) یک آگاهی پیدا کنیم. بخاطر اهمیت آن که کل جهان را بر اساس تاریخ میلادی تقریباً وادار کردند که بر این اساس باشند چه مسیحی باشند چه نباشند. و دوم این که خرافات و معصیت و گناه وارد کریسمس و جشن‌های مسیحی کردند که این ربطی به حضرت عیسی و کتاب مقدس ندارد و این‌ها بدعت‌هایی است که اول امپراطوری روم گذاشت و بعدها هم امپراطوری مقدس روم که مسیحی شده بود بعد از فروپاشی روم غربی، بعدها هم در قرن 19 و 20 بخصوص قرن 20، این جهان آنگلوساکسون و مخصوصاً آمریکا، این بلا را بر سر اعیاد مسیحی آورد چنان که خود تثلیث را هم شما می‌دانید خدایان سه‌گانه، سه خدای میترائیزم، سه خدا و رب‌النوع و اساطیر روم، خدایان روم، خدایان یونان و همین‌طور مصر، و همین‌طور خدایان و ارباب انواع که در حجاز و همین عربستان بود که لات و منات و عزی بود. این تثلیث که در آیین‌های هندونیزم هم بود در هند و ایران و حجاز و عرب و مصر و اروپا، قبل از اسلام و مسیحیت و قبل از همه این‌ها، این‌ها به عنوان خدایان و خدایان سه‌گانه مطرح بود. بعد کلیسا و امپراطوری عملاً در قرن‌های قبل یک ترکیب و التقاطی بین آیین مسیح(ع) با این اساطیر و خدایان روم و فرهنگ یونان و بعدها فلسفه یونان، و از این قبیل ایجاد کردند. استدلال‌های خیلی مهمی وجود دارد که من از بعضی از بزرگان کلیسای آرتدوکس یا کاتولیک بودند در لبنان شنیدم. ایشان می‌گفت من تثلیث را به این معنا می‌پذیرم و پیش خودم تفسیر کردم که باید نهایتاً به توحید برگردد و اما این تثلیثی که در بعضی از کلیساها مطرح است این‌ها را بعدها در دوره رومی‌ها و تلفیق با فرهنگ یونان و حتی مصر و ایران باستان و هند باستان معنی کردند و این شکل درست شد. می‌گفت من تثلیث را به این شکل نمی‌پذیرم بلکه تثلیث را طوری می‌فهمم و تفسیر می‌کنم که به همین توحید مسلمین برگردد من حرف قرآن را در این باب قبول دارم و تثلیث را این‌طوری معنا می‌کنند.

والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha